آسمان هنر و ادب ابهر اینک بیش از هر زمانی ستاره باران است اما حیف...

فرهنگ جامعه ما همیشه ایام دستخوش تزلزل در باور زمان و همسازی با آن می باشد به نحوی که با منعطف نمودن ارزش گذاری و تقدیر خود به گذشتگان، امروزی های بالنده به توان تولید فکر و ظریفترین و حساسترین تراوشات ذهن واندیشه را که نام ادب و هنر می یابد چشم به راه آینده ای می سازد که ممکن است خود آنها آن را با چشمان خود نبینندولذت تقدیر از زحمات و رنج های طاقت فرسای خود رادر نیابند. مثلا آیا در شهری که هم اینک از هر سری فریادی در بلند آوازه نمودن نام حکیم هیدجی،اثیرالدین ابهری ،ابوبکر ابهری ویا حتی همین غلامعلی خاکسار ،علی اعتمادی و مرحوم فخیمی به آسمان بر می خیزد کسی به فکر آن نبود که بداند دیر زمانی نخواهدگذشت که خاکسار،اعتمادی و یا فخیمی و یا ...روی در نقاب خاک خواهندکشید و جان به جان آفرین تسلیم خواهند نمودویا همین امروز که افرادی چون استاد سعید بداغی ،حسن نظم ده ،عبدالله زینلخانی ،احمد بخشی،محمد اسماعیل آقا محمدی،محمد آقا محمدی ،عباس یزدانی،آذر آقا داداشی،فرشید امینی،ولی برجی،علی مرادی،رهگذرهیدجی،جعفری صائین قلعه ای ،فرح محمد بیگی،،فروغ زینلخانی لعیاجعفری،منصفی ها،اباذری ها،ولی الله صفدری،شاهین محمدی والا،عزیزالله رمضانی،شاعرعیوض محمدی،شاعر کاظمی،اساتید موسیقی چون اکبری،احدی، قشلاقیها ودهها چهره دیگر که امکان نام بردن از همه آنها را ندارم چون ستاره ای تابناک آسمان هنر و ادب ابهر را نور باران می نمایند شایسته تقدیر و بزرگداشت می باشند تا با قدر دیدن و بر صدر نشستن اینان،آنانی که غوره نشده مویز می گردند و با فراموش نمودن سبقه خویش خود را صاحب حق ریاست و مدیریت می دانند به جایگاه واقعی خود باز گردند و این امکان را برای شهرستان فراهم آورند که با سپردن مسئولیت تدبیر امور خود به جاودانه چهره های خود آینده ای را بسازد که آیندگان به زندگی وبودن در آن ببالند براستی چه کسی وظیفه دارد که برای به صحنه آوردن تابناک ستارگانی که از آنها نام بردیم وهمینک بسیاری از آنها گوشه عزلت گرفته اند پیشقدم گردد و قبل از آن که روی در نقاب خاک کشندتقدیر شایسته ای از آنان به عمل آورد؟ دوستان اگر جوان امروز ابهری بداندکه در کوچه بالا و یا پایین دستی کوچه ای که او زندگی می نماید فردی چون سعید بداغی و یا حسن نظم ده و یا احمد بخشی زندگی می نماید و با درک این موضوع که او چشمه جوشانی از خرد و اندیشه رهایی بخش انسان از خاک است که باید برای همسان او شدن و خود را به بزرگی رساندن زانوی تلمذ در بارگاه آنان به زمین بزندتا یاد بگیرد که برای انسان بودن و مسئولیت مدیریت جامعه ای اسلامی را بر عهده گرفتن باید دود چراغ بخورد و دانسته های فراوانی بیاموزد آیا فکر می کنید در چنین شرایطی او به خود این حق را می دهد و یا جرات آن را برای خود ایجاد می کند که بدون در خدمت گرفتن حداقل های لازم در فهم شرایط و تفسیر وظایف و رسالت انسانی خود را بزرگ پندارد و هنوز چوبدستی چوپانی برزمین نگذارده ، لهیب تنور فراموش ننموده ویا ناتوانی خود در اداره کردن حتی خود را به بوته فراموشی نسپرده وارد وادیی گردد که در آن او را بزرگ بدانند و یا او خود را تئورسینی بنمایاند که می تواندعلم،قانون،قدرت، اخلاق و شریعت را در هم بیامیزد تا بلکه بتواند چند صباحی بیشتر از خان نعمت بی تفاوتی مردم به ثروت های واقعی خود برخوردار باشد. ابهر ما اگرچه دارای گذشته تابناک ناشی از ستاره گان در خاک خفته خود دارد که می تواند به آن بنازد ولی حیف که باید به این واقعیت نیز بپردازد که امروز هم در دامن خویش آفتابانی را پرورش داده است که نور آنها راهم پس از فرو خوابیدن غبار ناشی از غفلت نسبت به داشته های خود که مشخصا دهها سال بعد خواهد بود مشاهده خواهد نمود. اما ای کاش که همین امروز هم پی به عظمت این گهرسرایان وزرنگاران خوشنام خود می برد وبا بزرگداشتی ویا برگزاری مراسم مناسبی در حد نام این بزرگان از آنها یاد می کرد تا بلکه با شناخته شدن نام این نام آوران جوانان با انگیزه ای که قادر به تحمل مرارت شاگردی آنان باشند برای ادامه راه آنان پیدا می شدند تا راه روشن و گرامی آینده این شهر همیشه با نور ستاره های بزرگی آذین و روشن گردد./
گزارش تخلف
بعدی