چرا فکر می کنید که کسی قصد تخریب شما را دارد
منبع:http://paysh.parsiblog.com/
یکی از مفاهیم بسیار روشن که بصورت گسترده ای مورد سوء استفاده قرار می گیرد و به ابزاری برای به سکوت وا داشتن فعالان عرصه های اجتماعی و فرهنگی تبدیل می شود همانا واژه تخریب می باشد زیرا پناه گیرندگان در پشت چنین سنگری هر سئوال و مواخذه ای را ابزاری برای تخریب خود می دانند و استفاده کنندگان از حق پرسشگری و مواخذه را در مظان اتهام تخریب خود و جریانی که از آنها پیروی می نماید قرار می دهند و با ایجاد جو ارعاب آنانی را که سئوالی دارندوادار به سکوت می نمایند.مثلا چند روز پیش در مسجد حضرت ابوالفضل (س) محله جان قارداش ابهر جلسه ای با دستور بررسی شرایط عمومی ورزش ابهر و با حضور تعداد قابل ملاحظه ای از مردم ، پیش کسوتان ورزش وتنی چند از مسئولان منعقد گردیدودر جریان آن مباحثی مطرح شد که در بخشی از آنهاچند جمله معترضه ای هم بین رئیس شورای اسلامی شهر در دور دوم و ریاست فعلی شورا رد وبدل گردیدکه اگر واقع بینانه به تمام دیالوگ واقع شده در بین این دو عزیز توجه شود همه آنها را می توان منتسب به دغدغه ای دانست که در بین آنها حاکم است وباید هم این چنین باشد. اما چرا ریاست دور اول و یا ریاست فعلی شورا حضور در آن جلسه را خطا ونیت از برگزاری و دعوت از آنان را اقدامی در جهت تخریب ارزیابی می کنند مسئله ای می باشد که تعمق در آن می تواند ابزاری بودن مسئله تخریب را بیش از هر زمانی در مظان توجه و تامل قرار دهد بدلیل آنکه اولا کسی در پیش آمدن بحث بین آن دو نفر مداخله نداشت و هرچه بود به خود آن دو نفر مربوط می شد ویا چون کسی از برگزار کنندگان جلسه دخالتی در موضوع پیدایش مناظره بین آن دو نفرنداشت و خود آنان به یکباره اقدام به مخاطب قرار دادن نفر دیگر نمودند پس نمی توان نیت از برگزاری جلسه را مطرح شدن مسائلی دانست که می توانست با زیر سئوال بردن عملکرد آنان به سوژه ای برای تخریب تبدیل گردد. ثانیا مگر پرسیدن از باب رفع ابهام و یافتن پاسخی برای سئوالات فراوانی که از محل عدم اطلاع رسانی جامع و شفاف در بین مردم ایجاد شده است گناه و خطا می باشد؟ که اگر از سوی فردی نسبت به مسئولان و یا مسئولی از مسئول دیگر مطرح گردد بتوان آن را تخریب نام نهاد و با گلایه برگزار کنندگان جلسه را مورد خطاب و عتاب قرار داد اما اگر از مصداق مورد اشاره بگذریم این سئوال پیش می آید که اساسا چرا تعدادی از افراد خود را در موقعیتی می یابند که بر اساس آن فکر می کنند که دیگران همیشه مترصد تخریب ایشان می باشند و با این باور هر موضوعی را که مطرح می شود به خود می گیرند و با غلطیدن در وادی موضع وحتی خصومت عنوان می دارند که دیگران تلاش دارند تا آنان را تخریب نمایند؟ در پاسخ به این سئوال می توان به این نکته اشاره داشت که معنی دار بودن نگاه و یا با کنایه بودن سخنان دیگران همیشه از این منظر سر چشمه می گیرد که مردم احساس میکنندکه آنچه آنان را آزار می دهد و یا موجبات محدودیت برای آنان را فراهم می کند ناشی از فعالیت هاو اقداماتی می باشد که فرد مورد نظرشان به انجام آن مبادرت می ورزد و همچنین کسی که فکر می کند در زیر نگاه منتقدانه و مواخذه گر مردم قرار گرفته است این باوررا از آن جهت بدست می آورد که می داند با تعهد به جا آوردن مسئولیتی خود را زیر مواخذه و پرسش مردم قرار داده است و چون می داند که نتیجه حاصل آمده از عملکرد او رضایت عمومی را در پی نداشته است هر تحرکی از سوی مردم را نوعی اقدام در جهت زیر سئوال بردن خود محسوب می دارد و چون مستمسکی از محل اتکاء به رضایت مندی مردم ندارد و کسی را مدافع و تاییدکننده اقدامات خود نمی یابد نوع نگاه و یا حتی رفتار عادی مردم هم معنی دار می گردد وبه عاملی برای رنجش تبدیل می شود واین ذهنیت را در فرد ایجاد می کندکه گویی دیگران در جهت تخریب او عمل می نمایندحال اگر مجموع موارد مطرح شده را در یک جا جمع آوریم و با استناد به آنان تلاش کنیم که مفهوم واحدی از تخریب بدست آوریم آیا به این نتیجه نمی رسیم که مردم به عنوان ولی نعمتان جامعه هیچگاه با آنانی که عهد اخوت بسته است بد تا نمی کند و دوست نمی دارد که آنان از همراه بودن با مردم در تنگنا و یا محدودیت قرار گیرند وبا توجه به تمام سختی هایی که از اقدامات نا متعارف و بعضاناشی از ناکار آمدی و ناتوانی مسئولان متوجه شان می شود باز در مقابل آنان روی ترش نمی کنند ویا دست به تخریب نمی زنند چون اساسا مردم خیلی زود بدی را فراموش می کنندو انسانی که کارنامه موفقی در پیش مردم داشته باشد وخیانتی در منابع و فرصت های در اختیار آنان ننموده باشدهمیشه مقبول و محبوب مردم می باشد و آنها اجازه نمی دهند که کسی آنان را تخریب نماید اما به مصداق الخائن وخائف کسی که در دلش ودر نزد وجدانش شورشی از فرو ریختن زهر در کام مردم برپاست ومی داند چه خونی به دل مردم کرده است هر نگاهی ،اشاره ای وحتی نیمچه لبخندی می تواند گواهی و مصداقی از نارضایتی وطعنه باشد که زمینه و بستر از خود راندن را ایجاد نماید پس می توان از دوستانی که فکر می کنند که دیگران مترصد تخریب آنان می باشند پرسید که چرا فکر می کنید که کسانی شما را تخریب می کنند نکند که در پیش وجدانتان ودل صادقتان به این اعتقاد رسیده اید که برای مردم کاری نکرده اید؟