شاخص های علمی در ارزیابی از عملکرد ها
در ترکی مثلی داریم که می گویند هیچ ماست بندی ماست خود را ترش تبلیغ نمی کند اگر این مثل را به تمام عرصه های رفتاری تعمیم دهیم می توان گفت که هیچ فردی خود را ناتوان و یا کارنامه خود را خالی فرض نمی نماید و حتی اگر از دانش آموزی که در تمام موادتجدید شده است پرسیده شود که در یک سال تحصیلی چه کار می کردی که نتوانستی نتایج قابل قبولی بدست آوری با صاف کردن سینه و بالا گرفتن سر خواهد گفت که همین اندازه که رد نشده ام کار شاقی را به انجام رسانده ام واین ذاتی انسان است که برای راضی نمودن خود وتوجیه عملکرد خود در نزد دیگران از کاه کوه می سازد تا بگوید که در جریان عمل عالمانه کار کرده و نتایجی که بدست آورده می تواند گواه موفقیت او وپیشبرد اهداف باشداما اگر از سطحی نگری که شامل حال همه انسان ها می باشد بگذریم و بخواهیم که ارزیابی عالمانه ای از عملکرد ها داشته باشیم باید بر گردیم و با بررسی سه مقطع از اقدام به کار وانطباق آنها برهمدیگر به بررسی این موضوع بپردازیم که چه می خواستیم؟ ،چگونه برای تحقق این خواست اقدام کردیم؟ و در نهایت محصول بدست آمده چه مقدار موافق و هم عرض با خواست و انتظار ما بوده است ؟چونکه تا ندانیم و یا به بررسی این موضوع نپردازیم که اساس کار بر مبنای خواست و مطالبه بوجود آمدن کدام موقعیت و یا شکل گیری کدام وضعیت بوده است هرچه که بدست آید می تواند به نوعی موفقیت فرض شود و حضورش در کار نامه مبین قابلیت و ظرفیت فرد عامل بکارباشد اما زمانی که مشخص شد فرد ویا گروهی که او عضویتش را دارد چه می خواهد و با در کنار هم قرار دادن قطعاتی که آن موجودیت را سر و شکل می دهد ماکتی از خواست و آرزو بیرون آمد مسلم است که در نهایت می تواند با در کنار هم قرار دادن ماکت و محصول بدست آمده که مشخصا در ابعاد و اندازه های بزرگتری خواهد بودمی توان فرد را موفق در به جا آوردن مسئولیت و مدیریت دانست و با قبول نتیجه او را برای انجام کار های بزرگتر کاندیدا نمود.با این تفسیر اگر بخواهیم به موضوع چه می خواستیم بپردازیم باید بگوییم که انسان سرسپرده و نوکر نیاز های خویش است ونیاز محصول دو حس برآمده از رویارویی انسان با طبیعت می باشد که اولین آن حس قدرت فراوانتر و بیشتر طبیعت است که انسان چون خود را درمقابل آن ضعیف می یابد تلاش می کند تا با پرداختن به ابداع و اختراعی که می تواند ضعف های انسان را پر نماید برتری قابل اتکایی را دربرابرآنچه که طبیعت نسبت به او می نمایاند بدست آورد و یا حداقل با کاستن از ضعف های خود توان رویارویی و یا انطباق با طبیعت را ولو به مدت کوتاهی بدست آورد ودومین آن نیاز به برطرف نمودن حس آزمکندی و تمامیت خواهی می باشد که تحت نام نفس اماره در وجود او نهادینه شده است این نفس که به انسان دستور می دهد تا از هرچیزی بیشترین و بهترینش را بدست آورد اگر بدرستی هدایت شود و تحت کنترل انسان قرار بگیرد می تواند مناسبترین دست آودها را متوجه انسان کند زیرا انسانی که تلاش می کند تا بهترین باشد و یا از بهترین امکانات استفاده کند اگر این کار را با رعایت حقوق دیگران به انجام رساند مسلم است که با رعایت منافع و مصالح خود و جامعه می تواند محصولی را تولید کند که بیشترین سود را متوجه جامعه انسانی کند که از این طریق بنا بر فرمایش رسول گرامی اسلام (ص) می تواند بهترین مردمان باشد پس برای ارزیابی عملکردابتدا باید به این نکته توجه داشت که خواست ما در ابتدا برای برطرف نمودن کدام ضعف و نقص رفتاری ما در مقابل طبیعت بوده است؟ودر مرحله دوم باید به این نکته توجه داشت که آیا خواست ما با توجه به مقتضیات زمانی و مناسبات موجود در بین افراد و حاکم برجامعه آیا بهترین خواست و انتظار بوده است یانه؟ زیرا که با خواست و انتظار سطحی و مبتذل و بدست آوردن محصولات کم ارزش نمی توان مدعی موفقیت بود حتی اگر محصول بدست آمده دقیقا منطبق بر برنامه و انتظار باشدزیرا که منابع و فرصت های بکار گرفته شده برای انجام آن کار می توانست برای اهداف والاتری به مصرف برسد.
دومین نکته ویا شاخص در ارزیابی عملکرد معطوف به این نکته است که ما برای بدست آوردن هوف و خواستی که داشته ایم چگونه عمل کرده ایم برای روشن نمودن موضوع مسابقه بین خرگوش و لاک پشت را اگر مصداق بگیریم منظور مورد بحث قابل تفسیر تر می شود به نحوی که می توان از طریق نوع کار فعالیتی که خرگوش و لاک پشت به انجام رساندندعنوان نمود که لاک پشت با انجام مستمر ولی توام با توجه به هدف توانست خرگوش را در یک مسابقه کست دهد و انسان هم اگر خواهان توفیق حداکثری در امور خویش است باید ابتدا انرژی خود را برای انجام مراحل مختلف کار تقسیم نماید و سپس با مدیریت بر زمان اجازه ندهد که موضوع و روند اجرای برنامه ها از دستش در برودواین کار بدست نمی آید مگر آنکه ابتدا از بهترین ابزار ها برای انجام کار استفاده شودزیرا نمی توان کار بزرگ و اثر گذار را با سیاست باری به هر جهت به انجام رساندودر مرحله بعد با تقسیم برنامه به اهداف کوتاه و بلند مدت دست یابی به اهداف را در افق دید قرار دهد تا مبادا با غفلت از زمان و مدیریت آن نتواند در فرصت مقرر اهداف را در اختیار بگیرد.
سومین نکته در ارزیابی منطبق نمودن محصول بدست آمده بر معیار ها و ارزش های استناد شده در تامین منابع و تخمین فرصت برای تولید آن بوده است یعنی موفقیت نمی تواند بدست آید مگر آنکه فرد مسئول به انجام کار در پایان آن با ارائه گزارشی که به تمام زیر و بم کار در آن اشاره شده است به دیگران و یا وجدان خود بگوید و بباوراند که کارانجام گرفته دقیقا مطابق با استاندارد هایی بوده است که برای انجام کار تدوین شده است ونیاز مندان محصول می توانند آن را دقیقا در جایی که به آن نیاز داشتند بکار گیرند واز طریق آن تسهیلاتی را در امور محوله شاهد باشند.
پس آنجا که مدیری مورد نقدقرار می گیرد و او در جواب می گوید که شما همیشه نیمه خالی لیوان را می بینید و با بخش پر لیوان کاری ندارید در اصل می خواهد از زیر بار جواب و موشکافی در موضوع در برود وگرنه اگر منظور قرار گرفتن مظروف در ظرف مورد نظر باشد ویا انتظار عموم مردم این باشد که یک لیوان پراز ماده مورد نظر شود مشخص است که انتظار مردم پرشدن لیوان بوده و اگر برای پر نمودن آن برنامه ای ریخته شده باشد لیوان در یک زمان مشخص که بعد از آن انتقاد و اعتراض مردم آغاز وافزون می گرددباید پر شود و اگر خالی بماند مسلم است که حق با مردم خواهد بود که لب به اعتراض باز گشایند مثلا شما اگر به یک دوره چهار ساله نمایندگی در مجلس و یا ریاست جمهوری اگر توجه نمایید خواست مردم حل مشکلات و به نظم در آوردن امور در طی چهار سال می باشد حال اگر نمایندهای و یا ریاست جمهوری در پایان سال بیاید و با ردیف نمودن کار هایی بخواهد که از زیر بار مسئولیت در برود وبگوید که مردم نباید به بخش خالی لیوان و یا نیمه خالی آن توجه کنند باید به این موضوع هم توجه داشته باشند که در لیوان اگر چه اندک ولی باز چیزی برای عرضه وجود دارد مشخص است که نباید این توجیه را پذیرفت از این جهت که اولا منابع هزینه و مصرف شده است اگر قرار باشد بخش خالی مجددا با استفاده از منابع دیگری پر گردد خوب لیوان دیگری که برای پر شدن توسط آن منابع در نظر گرفته شده بود خالی خواهد اند و در ضمن چهارسال دیگری هم نیاز می باشد تا بخش خالی پر شود که باز لیوان هایی که قرار بود در چهار سال آینده پر شد خالی خواهد ماند و یا همیشه ظرفیت و توان جامعه در جاهیی بکار گرفته خواهد شد که محل آن نبوده است و این در منطق اسلام یعنی ظلم زیرا که اما علی (ع) می فرمایند عدل و حق عبارت از قرار گرفتن هرچیز در جای خود است واگر چنین نشود می توانیم بگوییم که ظلمی حادث شده است حال اگراین منطق را در بررسی کارنامه نماینده ای که نتوانسته وظایف خود را بدرستی به جا آوردمورد دقت قرار دهیم آیا مردمی که قرار بود در طی چهار سال حضور نماینده و یا ریاست جمهور به شرایطی برسند که در آن کمبود ها از بین بروند و برای نیاز های آنان زمینه ای فراهم شود چنین نشده است آیا به خاطر فشار ناشی از کمبود ها و آینده ای که نامشخص است مظلوم واقع نشده اند وآیا نماینده و رییس جمهوری که چهار سال آنها رو به پایان است خواهند توانست در برابر بررسی کارنامه خالی خود حرفی برای گفتن داشته باشند و مردم را با توجیه هایی که به عمل خواهند آورد راضی به مشارکت مجدد بنمایند؟ مشخص است که پاسخ این سئوال نه خواهد بود هرچند که برای آنان که قدرت به تمام آرزو وانتظارشان تبدیل شده است مردم و نظر آنها نمی تواند ملاک عمل واقع گردد و باز آنها حرف خود را خواهند زد که منتقدین انصاف ندارند و در انتقاد نیمه خالی لیوان را ملاک ارزیابی خود قرار می دهند.